جدول جو
جدول جو

معنی عمرو سلمی - جستجوی لغت در جدول جو

عمرو سلمی(عَ رِ سُ لَ)
ابن جموح بن زید بن حرام انصاری سلمی. صحابی بود و در عهد جاهلیت از رؤسا و اشراف بنی سلمه بشمار می رفت و او را در منزل بتی از چوب بود که آن را می پرستید. وی آخرین تن از انصار بود که اسلام آورد و در سال 3 ه. ق. در غزوۀ احد شهید گشت. (از الاعلام زرکلی از الاصابه، و صفهالصفوه ج 1 ص 265). صحابی کسی است که نه تنها پیامبر اسلام را دیده، بلکه با او زندگی کرده و از او آموخته است. این افراد، اولین دانش آموختگان اسلام محسوب می شوند و از نظر تاریخی و مذهبی، جایگاهی والا دارند. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ مَ رِ سُ لَ)
ابن عبدالله بن محمد سلمی. وی شاعر و از قضات اندلس و عهده دار قضای شهرفاس بود، سپس قاضی تلمسان و بعد اشبیلیه و غیره گشت و بسال 603 ه. ق. در اشبیلیه درگذشت. او را اشعاری نیکو است. (از اعلام زرکلی از جذوهالاقتباس ص 286)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ)
ابن حباب بن جعده سلمی. رئیس قیسیان در عراق، از قهرمانان زیرک بشمار می رفت. وی از همراهان ابراهیم بن اشتر، در جنگ با عبیدالله بن زیاد در ’خازر’ بوده است. سپس به قرقیسیا آمد و بر عمیدالملک بن مروان شورش کرد و بر نصیبین دست یافت. آنگاه قبیلۀ قیس همگی وی را به ریاست پذیرفتند. بین او و یمانیه و بنی کلب و تغلب جنگهایی رخ داد که از آنجمله است: جنگ ماکسین، ثرثار اول، ثرثار ثانی، فدین، سکیر، معارک، شرعبیه و بلیخ. وی در تمام این جنگها قهرمان اول بشمار می رفت وسرانجام بسال 70 ه. ق. در جنگ حشاک به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی از تاریخ ابن اثیر، حوادث سال 70)
لغت نامه دهخدا
(عِ نِ سَ لَ)
ابن شاهین سلمی. حاکم امارت شاهینی در بطیحه. اصل او ازجامده (از اعمال واسط) بود و به بنی سلیم منتسب میشد. وی ابتدا در جنگلها و نیزارها متواری بود و پس از اندکی گروهی از شکارگران و راهزنان را در گرد خویش جمع کرد و برای خود قدرتی فراهم آورد که حکومت واسط از سرکوب وی عاجز بود. در این هنگام ابن شاهین بر ’جامده’ مستولی گشت و پس از اندکی دامنۀ حکومتش تا نواحی بطائح گسترش یافت. در سال 338 ه. ق. معزالدولۀ دیلمی سپاهی از بغداد برای سرکوب وی فرستاد، ولی این سپاه شکست خورد و پس از برخوردهای دیگر که بین سپاه معزالدوله و عمران روی داد، قرارداد صلحی بین آنان منعقد گشت مبنی بر اینکه امارت بطیحه ازآن عمران باشد. بدینسان عمران مدت چهل سال با کمال قدرت حکومت کرد و در سال 369 ه. ق. به مرگ طبیعی درگذشت و پس ازاو فرزندانش حکومت را به ارث بردند. (از الاعلام زرکلی و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 543). رجوع به تاریخ ابن خلدون ج 3 ص 423 و تاریخ ابن اثیر ج 8 ص 159 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ لَ)
ابن امری ءالقیس بن عمرو بن عدی لخمی. از بنی قحطان. وی از ملوک دولت لخمی بود که در عهد جاهلیت بر عراق حکومت میکردند. او پس از پدرش امری ٔالقیس یا پس از عمش حارث به سلطنت رسید و مدت چهل سال حکومت کرد. در حدود سال 250 قبل از هجرت درگذشت و نام مادر وی ماریه بود. رجوع به آل نصر و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 5 ص 238. نویری ج 15 ص 319. العرب قبل الاسلام ج 1 ص 204. یعقوبی ج 1 ص 170. ابن خلدون ج 2 ص 263
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ کَ)
ابن اسود کلبی اجداری. از بنی اجداربن عوف بن عذره. شاعری است جاهلی و از سوارکاران بشمار میرفت. وی در قوم خود رئیس و سرور بوده است. (از الاعلام زرکلی از آمدی ص 42، و مرزبانی ص 238)
لغت نامه دهخدا